English    Türkçe    فارسی   

5
1526-1535

  • بشنو از عقل خود ای انباردار  ** گندم خود را به ارض الله سپار 
  • تا شود آمن ز دزد و از شپش  ** دیو را با دیوچه زوتر بکش 
  • کو همی ترساندت هم دم ز فقر  ** هم‌چو کبکش صید کن ای نره صقر 
  • باز سلطان عزیزی کامیار  ** ننگ باشد که کند کبکش شکار 
  • بس وصیت کرد و تخم وعظ کاشت  ** چون زمین‌شان شوره بد سودی نداشت  1530
  • گرچه ناصح را بود صد داعیه  ** پند را اذنی بباید واعیه 
  • تو به صد تلطیف پندش می‌دهی  ** او ز پندت می‌کند پهلو تهی 
  • یک کس نامستمع ز استیز و رد  ** صد کس گوینده را عاجز کند 
  • ز انبیا ناصح‌تر و خوش لهجه‌تر  ** کی بود کی گرفت دمشان در حجر 
  • زانچ کوه و سنگ درکار آمدند  ** می‌نشد بدبخت را بگشاده بند  1535