English    Türkçe    فارسی   

5
1699-1708

  • گفت یا رب بندگان هستند نیز  ** که سببها را بدرند ای عزیز 
  • چشمشان باشد گذاره از سبب  ** در گذشته از حجب از فضل رب  1700
  • سرمه‌ی توحید از کحال حال  ** یافته رسته ز علت و اعتلال 
  • ننگرند اندر تب و قولنج و سل  ** راه ندهند این سببها را به دل 
  • زانک هر یک زین مرضها را دواست  ** چون دوا نپذیرد آن فعل قضاست 
  • هر مرض دارد دوا می‌دان یقین  ** چون دوای رنج سرما پوستین 
  • چون خدا خواهد که مردی بفسرد  ** سردی از صد پوستین هم بگذرد  1705
  • در وجودش لرزه‌ای بنهد که آن  ** نه به جامه به شود نه از آشیان 
  • چون قضا آید طبیب ابله شود  ** وان دوا در نفع هم گمره شود 
  • کی شود محجوب ادراک بصیر  ** زین سببهای حجاب گول‌گیر