English    Türkçe    فارسی   

5
1719-1728

  • هیچ زندانی نگوید این فشار  ** جز کسی کز حبس آرندش به دار 
  • تلخ کی باشد کسی را کش برند  ** از میان زهر ماران سوی قند  1720
  • جان مجرد گشته از غوغای تن  ** می‌پرد با پر دل بی‌پای تن 
  • هم‌چو زندانی چه که اندر شبان  ** خسپد و بیند به خواب او گلستان 
  • گوید ای یزدان مرا در تن مبر  ** تا درین گلشن کنم من کر و فر 
  • گویدش یزدان دعا شد مستجاب  ** وا مرو والله اعلم بالصواب 
  • این چنین خوابی ببین چون خوش بود  ** مرگ نادیده به جنت در رود  1725
  • هیچ او حسرت خورد بر انتباه  ** بر تن با سلسله در قعر چاه 
  • مومنی آخر در آ در صف رزم  ** که ترا بر آسمان بودست بزم 
  • بر امید راه بالا کن قیام  ** هم‌چو شمعی پیش محراب ای غلام