English    Türkçe    فارسی   

5
1751-1760

  • انتظار نان ندارد مرد سیر  ** که سبک آید وظیفه یا که دیر 
  • بی‌نوا هر دم همی گوید که کو  ** در مجاعت منتظر در جست و جو 
  • چون نباشی منتظر ناید به تو  ** آن نواله‌ی دولت هفتاد تو 
  • ای پدر الانتظار الانتظار  ** از برای خوان بالا مردوار 
  • هر گرسنه عاقبت قوتی بیافت  ** آفتاب دولتی بر وی بتافت  1755
  • ضیف با همت چو ز آشی کم خورد  ** صاحب خوان آش بهتر آورد 
  • جز که صاحب خوان درویشی لیم  ** ظن بد کم بر به رزاق کریم 
  • سر برآور هم‌چو کوهی ای سند  ** تا نخستین نور خور بر تو زند 
  • که آن سر کوه بلند مستقر  ** هست خورشید سحر را منتظر 
  • جواب آن مغفل کی گفته است کی خوش بودی این جهان اگر مرگ نبودی وخوش بودی ملک دنیا اگر زوالش نبودی و علی هذه الوتیرة من الفشارات 
  • آن یکی می‌گفت خوش بودی جهان  ** گر نبودی پای مرگ اندر میان  1760