English    Türkçe    فارسی   

5
1799-1808

  • لحظه لحظه امتحانها می‌رسد  ** سر دلها می‌نماید در جسد 
  • چون ز قندیل آب و روغن گشته فاش  ** یا چو خاکی که بروید سرهاش  1800
  • از پیاز و گندنا و کوکنار  ** سر دی پیدا کند دست بهار 
  • آن یکی سرسبز نحن المتقون  ** وآن دگر هم‌چون بنفشه سرنگون 
  • چشمها بیرون جهید از خطر  ** گشته ده چشمه ز بیم مستقر 
  • باز مانده دیده‌ها در انتظار  ** تا که نامه ناید از سوی یسار 
  • چشم گردان سوی راست و سوی چپ  ** زانک نبود بخت نامه‌ی راست زپ  1805
  • نامه‌ای آید به دست بنده‌ای  ** سر سیه از جرم و فسق آگنده‌ای 
  • اندرو یک خیر و یک توفیق نه  ** جز که آزار دل صدیق نه 
  • پر ز سر تا پای زشتی و گناه  ** تسخر و خنبک زدن بر اهل راه