English    Türkçe    فارسی   

5
1829-1838

  • پیش چه بود یاد مرگ و نزع خویش  ** پس چه باشد مردن یاران ز پیش 
  • نه ترا بر ظلم توبه‌ی پر خروش  ** ای دغا گندم‌نمای جوفروش  1830
  • چون ترازوی تو کژ بود و دغا  ** راست چون جویی ترازوی جزا 
  • چونک پای چپ بدی در غدر و کاست  ** نامه چون آید ترا در دست راست 
  • چون جزا سایه‌ست ای قد تو خم  ** سایه‌ی تو کژ فتد در پیش هم 
  • زین قبل آید خطابات درشت  ** که شود که را از آن هم کوز پشت 
  • بنده گوید آنچ فرمودی بیان  ** صد چنانم صد چنانم صد چنان  1835
  • خود تو پوشیدی بترها را به حلم  ** ورنه می‌دانی فضیحتها به علم 
  • لیک بیرون از جهاد و فعل خویش  ** از ورای خیر و شر و کفر و کیش 
  • وز نیاز عاجزانه‌ی خویشتن  ** وز خیال و وهم من یا صد چو من