English    Türkçe    فارسی   

5
1833-1842

  • چون جزا سایه‌ست ای قد تو خم  ** سایه‌ی تو کژ فتد در پیش هم 
  • زین قبل آید خطابات درشت  ** که شود که را از آن هم کوز پشت 
  • بنده گوید آنچ فرمودی بیان  ** صد چنانم صد چنانم صد چنان  1835
  • خود تو پوشیدی بترها را به حلم  ** ورنه می‌دانی فضیحتها به علم 
  • لیک بیرون از جهاد و فعل خویش  ** از ورای خیر و شر و کفر و کیش 
  • وز نیاز عاجزانه‌ی خویشتن  ** وز خیال و وهم من یا صد چو من 
  • بودم اومیدی به محض لطف تو  ** از ورای راست باشی یا عتو 
  • بخشش محضی ز لطف بی‌عوض  ** بودم اومید ای کریم بی‌عوض  1840
  • رو سپس کردم بدان محض کرم  ** سوی فعل خویشتن می‌ننگرم 
  • سوی آن اومید کردم روی خویش  ** که وجودم داده‌ای از پیش بیش