English    Türkçe    فارسی   

5
200-209

  • آب چون پیگار کرد و شد نجس  ** تا چنان شد که آب را رد کرد حس  200
  • حق ببردش باز در بحر صواب  ** تا به شستش از کرم آن آب آب 
  • سال دیگر آمد او دامن‌کشان  ** هی کجا بودی به دریای خوشان 
  • من نجس زینجا شدم پاک آمدم  ** بستدم خلعت سوی خاک آمدم 
  • هین بیایید ای پلیدان سوی من  ** که گرفت از خوی یزدان خوی من 
  • در پذیرم جمله‌ی زشتیت را  ** چون ملک پاکی دهم عفریت را  205
  • چون شوم آلوده باز آنجا روم  ** سوی اصل اصل پاکیها رو 
  • دلق چرکین بر کنم آنجا ز سر  ** خلعت پاکم دهد بار دگر 
  • کار او اینست و کار من همین  ** عالم‌آرایست رب العالمین 
  • گر نبودی این پلیدیهای ما  ** کی بدی این بارنامه آب را