English    Türkçe    فارسی   

5
2160-2169

  • گر چپی با حضرت او راست باش  ** تا ببینی دست‌برد لطفهاش  2160
  • تو روا داری که این نامه‌ی مهین  ** بگذرد از چپ در آید در یمین 
  • این چنین نامه که پرظلم و جفاست  ** کی بود خود درخور اندر دست راست 
  • در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره 
  • زاهدی را یک زنی بد بس غیور  ** هم بد او را یک کنیزک هم‌چو حور 
  • زان ز غیرت پاس شوهر داشتی  ** با کنیزک خلوتش نگذاشتی 
  • مدتی زن شد مراقب هر دو را  ** تاکشان فرصت نیفتد در خلا  2165
  • تا در آمد حکم و تقدیر اله  ** عقل حارس خیره‌سر گشت و تباه 
  • حکم و تقدیرش چو آید بی‌وقوف  ** عقل کی بود در قمر افتد خسوف 
  • بود در حمام آن زن ناگهان  ** یادش آمد طشت و در خانه بد آن 
  • با کنیزک گفت رو هین مرغ‌وار  ** طشت سیمین را ز خانه‌ی ما بیار