English    Türkçe    فارسی   

5
2275-2284

  • چونک هوشش رفت از تن بی‌امان  ** سر او با حق بپیوست آن زمان  2275
  • چون تهی گشت و وجود او نماند  ** باز جانش را خدا در پیش خواند 
  • چون شکست آن کشتی او بی‌مراد  ** در کنار رحمت دریا فتاد 
  • جان به حق پیوست چون بی‌هوش شد  ** موج رحمت آن زمان در جوش شد 
  • چون که جانش وا رهید از ننگ تن  ** رفت شادان پیش اصل خویشتن 
  • جان چو باز و تن مرورا کنده‌ای  ** پای بسته پر شکسته بنده‌ای  2280
  • چونک هوشش رفت و پایش بر گشاد  ** می‌پرد آن باز سوی کیقباد 
  • چونک دریاهای رحمت جوش کرد  ** سنگها هم آب حیوان نوش کرد 
  • ذره‌ی لاغر شگرف و زفت شد  ** فرش خاکی اطلس و زربفت شد 
  • مرده‌ی صدساله بیرون شد ز گور  ** دیو ملعون شد به خوبی رشک حور