English    Türkçe    فارسی   

5
2293-2302

  • بد گمان بردیم و کن ما را حلال  ** گوشت تو خوردیم اندر قیل و قال 
  • زانک ظن جمله بر وی بیش بود  ** زانک در قربت ز جمله پیش بود 
  • خاص دلاکش بد و محرم نصوح  ** بلک هم‌چون دو تنی یک گشته روح  2295
  • گوهر ار بردست او بردست و بس  ** زو ملازم‌تر به خاتون نیست کس 
  • اول او را خواست جستن در نبرد  ** بهر حرمت داشتش تاخیر کرد 
  • تا بود کان را بیندازد به جا  ** اندرین مهلت رهاند خویش را 
  • این حلالیها ازو می‌خواستند  ** وز برای عذر برمی‌خاستند 
  • گفت بد فضل خدای دادگر  ** ورنه زآنچم گفته شد هستم بتر  2300
  • چه حلالی خواست می‌باید ز من  ** که منم مجرم‌تر اهل زمن 
  • آنچ گفتندم ز بد از صد یکیست  ** بر من این کشفست ار کس را شکیست