English    Türkçe    فارسی   

5
2297-2306

  • اول او را خواست جستن در نبرد  ** بهر حرمت داشتش تاخیر کرد 
  • تا بود کان را بیندازد به جا  ** اندرین مهلت رهاند خویش را 
  • این حلالیها ازو می‌خواستند  ** وز برای عذر برمی‌خاستند 
  • گفت بد فضل خدای دادگر  ** ورنه زآنچم گفته شد هستم بتر  2300
  • چه حلالی خواست می‌باید ز من  ** که منم مجرم‌تر اهل زمن 
  • آنچ گفتندم ز بد از صد یکیست  ** بر من این کشفست ار کس را شکیست 
  • کس چه می‌داند ز من جز اندکی  ** از هزاران جرم و بد فعلم یکی 
  • من همی دانم و آن ستار من  ** جرمها و زشتی کردار من 
  • اول ابلیسی مرا استاد بود  ** بعد از آن ابلیس پیشم باد بود  2305
  • حق بدید آن جمله را نادیده کرد  ** تا نگردم در فضیحت روی‌زرد