English    Türkçe    فارسی   

5
2365-2374

  • پس سلامش کرد و پرسیدش ز حال  ** کز چه این خر گشت دوتا هم‌چو دال  2365
  • گفت از درویشی و تقصیر من  ** که نمی‌یابد خود این بسته‌دهن 
  • گفت بسپارش به من تو روز چند  ** تا شود در آخر شه زورمند 
  • خر بدو بسپرد و آن رحمت‌پرست  ** در میان آخر سلطانش بست 
  • خر ز هر سو مرکب تازی بدید  ** با نوا و فربه و خوب و جدید 
  • زیر پاشان روفته آبی زده  ** که به وقت وجو به هنگام آمده  2370
  • خارش و مالش مر اسپان را بدید  ** پوز بالا کرد کای رب مجید 
  • نه که مخلوق توم گیرم خرم  ** از چه زار و پشت ریش و لاغرم 
  • شب ز درد پشت و از جوع شکم  ** آرزومندم به مردن دم به دم 
  • حال این اسپان چنین خوش با نوا  ** من چه مخصوصم به تعذیب و بلا