English    Türkçe    فارسی   

5
2439-2448

  • زانک می‌گویی و شرحش می‌کنی  ** چون نشانی در تو نامد ای سنی 
  • مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن 
  • آن یکی پرسید اشتر را که هی  ** از کجا می‌آیی ای اقبال پی  2440
  • گفت از حمام گرم کوی تو  ** گفت خود پیداست در زانوی تو 
  • مار موسی دید فرعون عنود  ** مهلتی می‌خواست نرمی می‌نمود 
  • زیرکان گفتند بایستی که این  ** تندتر گشتی چو هست او رب دین 
  • معجزه‌گر اژدها گر مار بد  ** نخوت و خشم خدایی‌اش چه شد 
  • رب اعلی گر ویست اندر جلوس  ** بهر یک کرمی چیست این چاپلوس  2445
  • نفس تو تا مست نقلست و نبید  ** دانک روحت خوشه‌ی غیبی ندید 
  • که علاماتست زان دیدار نور  ** التجافی منک عن دار الغرور 
  • مرغ چون بر آب شوری می‌تند  ** آب شیرین را ندیدست او مدد