English    Türkçe    فارسی   

5
2494-2503

  • خر دو سه حمله به روبه بحث کرد  ** چون مقلد بد فریب او بخورد 
  • طنطنه‌ی ادراک بینایی نداشت  ** دمدمه‌ی روبه برو سکته گماشت  2495
  • حرص خوردن آنچنان کردش ذلیل  ** که زبونش گشت با پانصد دلیل 
  • حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا ا راد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا 
  • کنده‌ای را لوطیی در خانه برد  ** سرنگون افکندش و در وی فشرد 
  • بر میانش خنجری دید آن لعین  ** پس بگفتش بر میانت چیست این 
  • گفت آنک با من ار یک بدمنش  ** بد بیندیشد بدرم اشکمش 
  • گفت لوطی حمد لله را که من  ** بد نه اندیشیده‌ام با تو به فن  2500
  • چون که مردی نیست خنجرها چه سود  ** چون نباشد دل ندارد سود خود 
  • از علی میراث داری ذوالفقار  ** بازوی شیر خدا هستت بیار 
  • گر فسونی یاد داری از مسیح  ** کو لب و دندان عیسی ای قبیح