English    Türkçe    فارسی   

5
2538-2547

  • آن یکی در خانه‌ای در می‌گریخت  ** زرد رو و لب کبود و رنگ ریخت 
  • صاحب خانه بگفتش خیر هست  ** که همی لرزد ترا چون پیر دست 
  • واقعه چونست چون بگریختی  ** رنگ رخساره چنین چون ریختی  2540
  • گفت بهر سخره‌ی شاه حرون  ** خر همی‌گیرند امروز از برون 
  • گفت می‌گیرند کو خر جان عم  ** چون نه‌ای خر رو ترا زین چیست غم 
  • گفت بس جدند و گرم اندر گرفت  ** گر خرم گیرند هم نبود شگفت 
  • بهر خرگیری بر آوردند دست  ** جدجد تمییز هم برخاستست 
  • چونک بی‌تمییزیان‌مان سرورند  ** صاحب خر را به جای خر برند  2545
  • نیست شاه شهر ما بیهوده گیر  ** هست تمییزش سمیعست و بصیر 
  • آدمی باش و ز خرگیران مترس  ** خر نه‌ای ای عیسی دوران مترس