English    Türkçe    فارسی   

5
267-276

  • هر که سوی خوان غیر تو رود  ** دیو با او دان که هم‌کاسه بود 
  • هر که از همسایگی تو رود  ** دیو بی‌شکی که همسایه‌ش شود 
  • ور رود بی‌تو سفر او دوردست  ** دیو بد همراه و هم‌سفره‌ی ویست 
  • ور نشیند بر سر اسپ شریف  ** حاسد ماهست دیو او را ردیف  270
  • ور بچه گیرد ازو شهناز او  ** دیو در نسلش بود انباز او 
  • در نبی شارکهم گفتست حق  ** هم در اموال و در اولاد ای شفق 
  • گفت پیغامبر ز غیب این را جلی  ** در مقالات نوادر با علی 
  • یا رسول‌الله رسالت را تمام  ** تو نمودی هم‌چو شمس بی‌غمام 
  • این که تو کردی دو صد مادر نکرد  ** عیسی از افسونش با عازر نکرد  275
  • از تو جانم از اجل نک جان ببرد  ** عازر ار شد زنده زان دم باز مرد