English    Türkçe    فارسی   

5
2707-2716

  • چون شراری کو خورد روغن ز شمع  ** نور افزاید ز خوردش بهر جمع 
  • نان‌خوری را گفت حق لاتسرفوا  ** نور خوردن را نگفتست اکتفوا 
  • آن گلوی ابتلا بد وین گلو  ** فارغ از اسراف و آمن از غلو 
  • امر و فرمان بود نه حرص و طمع  ** آن چنان جان حرص را نبود تبع  2710
  • گر بگوید کیمیا مس را بده  ** تو به من خود را طمع نبود فره 
  • گنجهای خاک تا هفتم طبق  ** عرضه کرده بود پیش شیخ حق 
  • شیخ گفتا خالقا من عاشقم  ** گر بجویم غیر تو من فاسقم 
  • هشت جنت گر در آرم در نظر  ** ور کنم خدمت من از خوف سقر 
  • مومنی باشم سلامت‌جوی من  ** زانک این هر دو بود حظ بدن  2715
  • عاشقی کز عشق یزدان خورد قوت  ** صد بدن پیشش نیرزد تره‌توت