English    Türkçe    فارسی   

5
2742-2751

  • خاک را من خوار کردم یک سری  ** تا ز خواری عاشقان بویی بری 
  • خاک را دادیم سبزی و نوی  ** تا ز تبدیل فقیر آگه شوی 
  • با تو گویند این جبال راسیات  ** وصف حال عاشقان اندر ثبات 
  • گرچه آن معنیست و این نقش ای پسر  ** تا به فهم تو کند نزدیک‌تر  2745
  • غصه را با خار تشبیهی کنند  ** آن نباشد لیک تنبیهی کنند 
  • آن دل قاسی که سنگش خواندند  ** نامناسب بد مثالی راندند 
  • در تصور در نیاید عین آن  ** عیب بر تصویر نه نفیش مدان 
  • رفتن این شیخ در خانه‌ی امیری بهر کدیه روزی چهار بار به زنبیل به اشارت غیب و عتاب کردن امیر او را بدان وقاحت و عذر گفتن او امیر را 
  • شیخ روزی چار کرت چون فقیر  ** بهر کدیه رفت در قصر امیر 
  • در کفش زنبیل و شی لله زنان  ** خالق جان می‌بجوید تای نان  2750
  • نعلهای بازگونه‌ست ای پسر  ** عقل کلی را کند هم خیره‌سر