English    Türkçe    فارسی   

5
2770-2779

  • نه گمانی برده‌ای تو زین نشاط  ** حزم را مگذار می‌کن احتیاط  2770
  • واجبست و جایزست و مستحیل  ** این وسط را گیر در حزم ای دخیل 
  • گریان شدن امیر از نصیحت شیخ و عکس صدق او و ایثار کردن مخزن بعد از آن گستاخی و استعصام شیخ و قبول ناکردن و گفتن کی من بی‌اشارت نیارم تصرفی کردن 
  • این بگفت و گریه در شد های های  ** اشک غلطان بر رخ او جای جای 
  • صدق او هم بر ضمیر میر زد  ** عشق هر دم طرفه دیگی می‌پزد 
  • صدق عاشق بر جمادی می‌تند  ** چه عجب گر بر دل دانا زند 
  • صدق موسی بر عصا و کوه زد  ** بلک بر دریای پر اشکوه زد  2775
  • صدق احمد بر جمال ماه زد  ** بلک بر خورشید رخشان راه زد 
  • رو برو آورده هر دو در نفیر  ** گشته گریان هم امیر و هم فقیر 
  • ساعتی بسیار چون بگریستند  ** گفت میر او را که خیز ای ارجمند 
  • هر چه خواهی از خزانه برگزین  ** گرچه استحقاق داری صد چنین