English    Türkçe    فارسی   

5
2795-2804

  • رو ید الله فوق ایدیهم تو باش  ** هم‌چو دست حق گزافی رزق پاش  2795
  • وام داران را ز عهده وا رهان  ** هم‌چو باران سبز کن فرش جهان 
  • بود یک سال دگر کارش همین  ** که بدادی زر ز کیسه‌ی رب دین 
  • زر شدی خاک سیه اندر کفش  ** حاتم طایی گدایی در صفش 
  • دانستن شیخ ضمیر سایل را بی گفتن و دانستن قدر وام وام‌داران بی گفتن کی نشان آن باشد کی اخرج به صفاتی الی خلقی 
  • حاجت خود گر نگفتی آن فقیر  ** او بدادی و بدانستی ضمیر 
  • آنچ در دل داشتی آن پشت‌خم  ** قدر آن دادی بدو نه بیش و کم  2800
  • پس بگفتندی چه دانستی که او  ** این قدر اندیشه دارد ای عمو 
  • او بگفتی خانه‌ی دل خلوتست  ** خالی از کدیه مثال جنتست 
  • اندرو جز عشق یزدان کار نیست  ** جز خیال وصل او دیار نیست 
  • خانه را من روفتم از نیک و بد  ** خانه‌ام پرست از عشق احد