English    Türkçe    فارسی   

5
2817-2826

  • خر بسی کوشید و او را دفع گفت  ** لیک جوع الکلب با خر بود جفت 
  • غالب آمد حرص و صبرش بد ضعیف  ** بس گلوها که برد عشق رغیف 
  • زان رسولی کش حقایق داد دست  ** کاد فقر ان یکن کفر آمدست 
  • گشته بود آن خر مجاعت را اسیر  ** گفت اگر مکرست یک ره مرده گیر  2820
  • زین عذاب جوع باری وا رهم  ** گر حیات اینست من مرده بهم 
  • گر خر اول توبه و سوگند خورد  ** عاقبت هم از خری خبطی بکرد 
  • حرص کور و احمق و نادان کند  ** مرگ را بر احمقان آسان کند 
  • نیست آسان مرگ بر جان خران  ** که ندارند آب جان جاودان 
  • چون ندارد جان جاوید او شقیست  ** جرات او بر اجل از احمقیست  2825
  • جهد کن تا جان مخلد گردد  ** تا به روز مرگ برگی باشدت