English    Türkçe    فارسی   

5
2864-2873

  • هیچ روزی کم نیامد روزیم  ** چیست این ترس و غم و دلسوزیم 
  • باز چون شب می‌شود آن گاو زفت  ** می‌شود لاغر که آوه رزق رفت  2865
  • نفس آن گاوست و آن دشت این جهان  ** کو همی لاغر شود از خوف نان 
  • که چه خواهم خورد مستقبل عجب  ** لوت فردا از کجا سازم طلب 
  • سالها خوردی و کم نامد ز خور  ** ترک مستقبل کن و ماضی نگر 
  • لوت و پوت خورده را هم یاد آر  ** منگر اندر غابر و کم باش زار 
  • صید کردن شیر آن خر را و تشنه شدن شیر از کوشش رفت به چشمه تا آب خورد تا باز آمدن شیر جگربند و دل و گرده را روباه خورده بود کی لطیفترست شیر طلب کرد دل و جگر نیافت از روبه پرسید کی کو دل و جگر روبه گفت اگر او را دل و جگر بودی آنچنان سیاستی دیده بود آن روز و به هزار حیله جان برده کی بر تو باز آمدی لوکنا نسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر 
  • برد خر را روبهک تا پیش شیر  ** پاره‌پاره کردش آن شیر دلیر  2870
  • تشنه شد از کوشش آن سلطان دد  ** رفت سوی چشمه تا آبی خورد 
  • روبهک خورد آن جگربند و دلش  ** آن زمان چون فرصتی شد حاصلش 
  • شیر چون وا گشت از چشمه به خور  ** جست در خر دل نه دل بد نه جگر