English    Türkçe    فارسی   

5
2868-2877

  • سالها خوردی و کم نامد ز خور  ** ترک مستقبل کن و ماضی نگر 
  • لوت و پوت خورده را هم یاد آر  ** منگر اندر غابر و کم باش زار 
  • صید کردن شیر آن خر را و تشنه شدن شیر از کوشش رفت به چشمه تا آب خورد تا باز آمدن شیر جگربند و دل و گرده را روباه خورده بود کی لطیفترست شیر طلب کرد دل و جگر نیافت از روبه پرسید کی کو دل و جگر روبه گفت اگر او را دل و جگر بودی آنچنان سیاستی دیده بود آن روز و به هزار حیله جان برده کی بر تو باز آمدی لوکنا نسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر 
  • برد خر را روبهک تا پیش شیر  ** پاره‌پاره کردش آن شیر دلیر  2870
  • تشنه شد از کوشش آن سلطان دد  ** رفت سوی چشمه تا آبی خورد 
  • روبهک خورد آن جگربند و دلش  ** آن زمان چون فرصتی شد حاصلش 
  • شیر چون وا گشت از چشمه به خور  ** جست در خر دل نه دل بد نه جگر 
  • گفت روبه را جگر کو دل چه شد  ** که نباشد جانور را زین دو بد 
  • گفت گر بودی ورا دل یا جگر  ** کی بدینجا آمدی بار دگر  2875
  • آن قیامت دیده بود و رستخیز  ** وآن ز کوه افتادن و هول و گریز 
  • گر جگر بودی ورا یا دل بدی  ** بار دیگر کی بر تو آمدی