English    Türkçe    فارسی   

5
2959-2968

  • خاک اکنون بر سر ترک و قنق  ** که یکی سگ هر دو را بندد عنق 
  • حاش لله ترک بانگی بر زند  ** سگ چه باشد شیر نر خون قی کند  2960
  • ای که خود را شیر یزدان خوانده‌ای  ** سالها شد با سگی در مانده‌ای 
  • چون کند این سگ برای تو شکار  ** چون شکار سگ شدستی آشکار 
  • جواب گفتن مومن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده دلیل گفتن سنت راهی باشد کوفته‌ی اقدام انبیا علیهم‌ السلام بر یمین آن راه بیابان جبر کی خود را اختیار نبیند و امر و نهی را منکر شود و تاویل کند و از منکر شدن امر و نهی لازم آید انکار بهشت کی جزای مطیعان امرست و دوزخ جزای مخالفان امر و دیگر نگویم بچه انجامد کی العاقل تکفیه الاشاره و بر یسار آن راه بیابان قدرست کی قدرت خالق را مغلوب قدرت خلق داند و از آن آن فسادها زاید کی آن مغ جبری بر می‌شمرد
  • گفت مؤمن بشنو ای جبری خطاب  ** آن خود گفتی نک آوردم جواب 
  • بازی خود دیدی ای شطرنج‌باز  ** بازی خصمت ببین پهن و دراز 
  • نامه‌ی عذر خودت بر خواندی  ** نامه‌ی سنی بخوان چه ماندی  2965
  • نکته گفتی جبریانه در قضا  ** سر آن بشنو ز من در ماجرا 
  • اختیاری هست ما را بی‌گمان  ** حس را منکر نتانی شد عیان 
  • سنگ را هرگز بگوید کس بیا  ** از کلوخی کس کجا جوید وفا