English    Türkçe    فارسی   

5
3033-3042

  • عجز نبود از قدر ور گر بود  ** جاهلی از عاجزی بدتر بود 
  • ترک می‌گوید قنق را از کرم  ** بی‌سگ و بی‌دلق آ سوی درم 
  • وز فلان سوی اندر آ هین با ادب  ** تا سگم بندد ز تو دندان و لب  3035
  • تو به عکس آن کنی بر در روی  ** لاجرم از زخم سگ خسته شوی 
  • آن‌چنان رو که غلامان رفته‌اند  ** تا سگش گردد حلیم و مهرمند 
  • تو سگی با خود بری یا روبهی  ** سگ بشورد از بن هر خرگهی 
  • غیر حق را گر نباشد اختیار  ** خشم چون می‌آیدت بر جرم‌دار 
  • چون همی‌خایی تو دندان بر عدو  ** چون همی بینی گناه و جرم ازو  3040
  • گر ز سقف خانه چوبی بشکند  ** بر تو افتد سخت مجروحت کند 
  • هیچ خشمی آیدت بر چوب سقف  ** هیچ اندر کین او باشی تو وقف