English    Türkçe    فارسی   

5
3048-3057

  • ور بیامد باد و دستارت ربود  ** کی ترا با باد دل خشمی نمود 
  • خشم در تو شد بیان اختیار  ** تا نگویی جبریانه اعتذار 
  • گر شتربان اشتری را می‌زند  ** آن شتر قصد زننده می‌کند  3050
  • خشم اشتر نیست با آن چوب او  ** پس ز مختاری شتر بردست بو 
  • هم‌چنین سگ گر برو سنگی زنی  ** بر تو آرد حمله گردد منثنی 
  • سنگ را گر گیرد از خشم توست  ** که تو دوری و ندارد بر تو دست 
  • عقل حیوانی چو دانست اختیار  ** این مگو ای عقل انسان شرم دار 
  • روشنست این لیکن از طمع سحور  ** آن خورنده چشم می‌بندد ز نور  3055
  • چونک کلی میل او نان خوردنیست  ** رو به تاریکی نهد که روز نیست 
  • حرص چون خورشید را پنهان کند  ** چه عجب گر پشت بر برهان کند 
  • حکایت هم در بیان تقریر اختیار خلق و بیان آنک تقدیر و قضا سلب کننده‌ی اختیار نیست