English    Türkçe    فارسی   

5
3161-3170

  • چون فضیل ره‌زنی کو راست باخت  ** زانک ده مرده به سوی توبه تاخت 
  • وآنچنان که ساحران فرعون را  ** رو سیه کردند از صبر و وفا 
  • دست و پا دادند در جرم قود  ** آن به صد ساله عبادت کی شود 
  • تو که پنجه سال خدمت کرده‌ای  ** کی چنین صدقی به دست آورده‌ای 
  • حکایت آن درویش کی در هری غلامان آراسته‌ی عمید خراسان را دید و بر اسبان تازی و قباهای زربفت و کلاهای مغرق و غیر آن پرسید کی اینها کدام امیرانند و چه شاهانند گفت او را کی اینها امیران نیستند اینها غلامان عمید خراسانند روی به آسمان کرد کی ای خدا غلام پروردن از عمید بیاموز آنجا مستوفی را عمید گویند 
  • آن یکی گستاخ رو اندر هری  ** چون بدیدی او غلام مهتری  3165
  • جامه‌ی اطلس کمر زرین روان  ** روی کردی سوی قبله‌ی آسمان 
  • کای خدا زین خواجه‌ی صاحب منن  ** چون نیاموزی تو بنده داشتن 
  • بنده پروردن بیاموز ای خدا  ** زین رئیس و اختیار شاه ما 
  • بود محتاج و برهنه و بی‌نوا  ** در زمستان لرز لرزان از هوا 
  • انبساطی کرد آن از خود بری  ** جراتی بنمود او از لمتری  3170