English    Türkçe    فارسی   

5
3229-3238

  • که مهان ما بدانند این جواب  ** گرچه از ما شد نهان وجه صواب 
  • پوزبند وسوسه عشقست و بس  ** ورنه کی وسواس را بستست کس  3230
  • عاشقی شو شاهدی خوبی بجو  ** صید مرغابی همی‌کن جو بجو 
  • کی بری زان آب کان آبت برد  ** کی کنی زان فهم فهمت را خورد 
  • غیر این معقولها معقولها  ** یابی اندر عشق با فر و بها 
  • غیر این عقل تو حق را عقلهاست  ** که بدان تدبیر اسباب سماست 
  • که بدین عقل آوری ارزاق را  ** زان دگر مفرش کنی اطباق را  3235
  • چون ببازی عقل در عشق صمد  ** عشر امثالت دهد یا هفت‌صد 
  • آن زنان چون عقلها درباختند  ** بر رواق عشق یوسف تاختند 
  • عقلشان یک‌دم ستد ساقی عمر  ** سیر گشتند از خرد باقی مرد