English    Türkçe    فارسی   

5
3388-3397

  • گر به مال و ملک و ثروت فردمی  ** من دهانت را پر از زر کردمی 
  • هست ایمان شما زرق و مجاز  ** راه‌زن هم‌چون که آن بانگ نماز 
  • لیک از ایمان و صدق بایزید  ** چند حسرت در دل و جانم رسید  3390
  • هم‌چو آن زن کو جماع خر بدید  ** گفت آوه چیست این فحل فرید 
  • گر جماع اینست بردند این خران  ** بر کس ما می‌ریند این شوهران 
  • داد جمله داد ایمان بایزید  ** آفرینها بر چنین شیر فرید 
  • قطره‌ای ز ایمانش در بحر ار رود  ** بحر اندر قطره‌اش غرقه شود 
  • هم‌چو ز آتش ذره‌ای در بیشه‌ها  ** اندر آن ذره شود بیشه فنا  3395
  • چون خیالی در دل شه یا سپاه  ** کرد اندر جنگ خصمان را تباه 
  • یک ستاره در محمد رخ نمود  ** تا فنا شد گوهر گبر و جهود