English    Türkçe    فارسی   

5
3575-3584

  • جوهرست انسان و چرخ او را عرض  ** جمله فرع و پایه‌اند و او غرض  3575
  • ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش  ** چون چنینی خویش را ارزان فروش 
  • خدمتت بر جمله هستی مفترض  ** جوهری چون نجده خواهد از عرض 
  • علم جویی از کتبها ای فسوس  ** ذوق جویی تو ز حلوا ای فسوس 
  • بحر علمی در نمی پنهان شده  ** در سه گز تن عالمی پنهان شده 
  • می چه باشد یا سماع و یا جماع  ** تا بجویی زو نشاط و انتفاع  3580
  • آفتاب از ذره‌ای شد وام خواه  ** زهره‌ای از خمره‌ای شد جام‌خواه 
  • جان بی‌کیفی شده محبوس کیف  ** آفتابی حبس عقده اینت حیف 
  • باز جواب گفتن آن امیر ایشان را 
  • گفت نه نه من حریف آن میم  ** من به ذوق این خوشی قانع نیم 
  • من چنان خواهم که هم‌چون یاسمین  ** کژ همی‌گردم چنان گاهی چنین