English    Türkçe    فارسی   

5
3612-3621

  • چون الف از استقامت شد به پیش  ** او ندارد هیچ از اوصاف خویش 
  • گشت فرد از کسوه‌ی خوهای خویش  ** شد برهنه جان به جان‌افزای خویش 
  • چون برهنه رفت پیش شاه فرد  ** شاهش از اوصاف قدسی جامه کرد 
  • خلعتی پوشید از اوصاف شاه  ** بر پرید از چاه بر ایوان جاه  3615
  • این چنین باشد چو دردی صاف گشت  ** از بن طشت آمد او بالای طشت 
  • در بن طشت از چه بود او دردناک  ** شومی آمیزش اجزای خاک 
  • یار ناخوش پر و بالش بسته بود  ** ورنه او در اصل بس برجسته بود 
  • چون عتاب اهبطوا انگیختند  ** هم‌چو هاروتش نگون آویختند 
  • بود هاروت از ملاک آسمان  ** از عتابی شد معلق هم‌چنان  3620
  • سرنگون زان شد که از سر دور ماند  ** خویش را سر ساخت و تنها پیش راند