English    Türkçe    فارسی   

5
3618-3627

  • یار ناخوش پر و بالش بسته بود  ** ورنه او در اصل بس برجسته بود 
  • چون عتاب اهبطوا انگیختند  ** هم‌چو هاروتش نگون آویختند 
  • بود هاروت از ملاک آسمان  ** از عتابی شد معلق هم‌چنان  3620
  • سرنگون زان شد که از سر دور ماند  ** خویش را سر ساخت و تنها پیش راند 
  • آن سپد خود را چو پر از آب دید  ** کر استغنا و از دریا برید 
  • بر جگر آبش یکی قطره نماند  ** بحر رحمت کرد و او را باز خواند 
  • رحمتی بی‌علتی بی‌خدمتی  ** آید از دریا مبارک ساعتی 
  • الله الله گرد دریابار گرد  ** گرچه باشند اهل دریابار زرد  3625
  • تا که آید لطف بخشایش‌گری  ** سرخ گردد روی زرد از گوهری 
  • زردی رو بهترین رنگهاست  ** زانک اندر انتظار آن لقاست