English    Türkçe    فارسی   

5
3722-3731

  • ناگهان به جهد کند ترک همه  ** بر تو طفل او بماند مظلمه 
  • گفت دختر کای پدر خدمت کنم  ** هست پندت دل‌پذیر و مغتنم 
  • هر دو روزی هر سه روزی آن پدر  ** دختر خود را بفرمودی حذر 
  • حامله شد ناگهان دختر ازو  ** چون بود هر دو جوان خاتون و شو  3725
  • از پدر او را خفی می‌داشتش  ** پنج ماهه گشت کودک یا که شش 
  • گشت پیدا گفت بابا چیست این  ** من نگفتم که ازو دوری گزین 
  • این وصیتهای من خود باد بود  ** که نکردت پند و وعظم هیچ سود 
  • گفت بابا چون کنم پرهیز من  ** آتش و پنبه‌ست بی‌شک مرد و زن 
  • پنبه را پرهیز از آتش کجاست  ** یا در آتش کی حفاظست و تقاست  3730
  • گفت من گفتم که سوی او مرو  ** تو پذیرای منی او مشو