English    Türkçe    فارسی   

5
3749-3758

  • کافر بسته دو دست او کشتنیست  ** بسملش را موجب تاخیر چیست 
  • آمد آن یک در تفحص در پیش  ** دید کافر را به بالای ویش  3750
  • هم‌چو نر بالای ماده وآن اسیر  ** هم‌چو شیری خفته بالای فقیر 
  • دستها بسته همی‌خایید او  ** از سر استیز صوفی را گلو 
  • گبر می‌خایید با دندان گلوش  ** صوفی افتاده به زیر و رفته هوش 
  • دست‌بسته گبر و هم‌چون گربه‌ای  ** خسته کرده حلق او بی‌حربه‌ای 
  • نیم کشتش کرده با دندان اسیر  ** ریش او پر خون ز حلق آن فقیر  3755
  • هم‌چو تو کز دست نفس بسته دست  ** هم‌چو آن صوفی شدی بی‌خویش و پست 
  • ای شده عاجز ز تلی کیش تو  ** صد هزاران کوهها در پیش تو 
  • زین قدر خرپشته مردی از شکوه  ** چون روی بر عقبه‌های هم‌چو کوه