English    Türkçe    فارسی   

5
3769-3778

  • چون ز چشم آن اسیر بسته‌دست  ** غرقه گشتی کشتی تو در شکست 
  • پس میان حمله‌ی شیران نر  ** که بود با تیغشان چون گوی سر  3770
  • کی توانی کرد در خون آشنا  ** چون نه‌ای با جنگ مردان آشنا 
  • که ز طاقاطاق گردنها زدن  ** طاق‌طاق جامه کوبان ممتهن 
  • بس تن بی‌سر که دارد اضطراب  ** بس سر بی‌تن به خون بر چون حباب 
  • زیر دست و پای اسپان در غزا  ** صد فنا کن غرقه گشته در فنا 
  • این چنین هوشی که از موشی پرید  ** اندر آن صف تیغ چون خواهد کشید  3775
  • چالش است آن حمزه خوردن نیست این  ** تا تو برمالی بخوردن آستین 
  • نیست حمزه خوردن اینجا تیغ بین  ** حمزه‌ای باید درین صف آهنین 
  • کار هر نازک‌دلی نبود قتال  ** که گریزد از خیالی چون خیال