English    Türkçe    فارسی   

5
3773-3782

  • بس تن بی‌سر که دارد اضطراب  ** بس سر بی‌تن به خون بر چون حباب 
  • زیر دست و پای اسپان در غزا  ** صد فنا کن غرقه گشته در فنا 
  • این چنین هوشی که از موشی پرید  ** اندر آن صف تیغ چون خواهد کشید  3775
  • چالش است آن حمزه خوردن نیست این  ** تا تو برمالی بخوردن آستین 
  • نیست حمزه خوردن اینجا تیغ بین  ** حمزه‌ای باید درین صف آهنین 
  • کار هر نازک‌دلی نبود قتال  ** که گریزد از خیالی چون خیال 
  • کار ترکانست نه ترکان برو  ** جای ترکان هست خانه خانه شو 
  • حکایت عیاضی رحمه‌الله کی هفتاد غزو کرده بود سینه برهنه بر امید شهید شدن چون از آن نومید شد از جهاد اصغر رو به جهاد اکبر آورد و خلوت گزید ناگهان طبل غازیان شنید نفس از اندرون زنجیر می‌درانید سوی غزا و متهم داشتن او نفس خود را درین رغبت 
  • گفت عیاضی نود بار آمدم  ** تن برهنه بوک زخمی آیدم  3780
  • تن برهنه می‌شدم در پیش تیر  ** تا یکی تیری خورم من جای‌گیر 
  • تیر خوردن بر گلو یا مقتلی  ** در نیابد جز شهیدی مقبلی