English    Türkçe    فارسی   

5
3828-3837

  • تیغ آن تیغست مرد آن مرد نیست  ** لیک این صورت ترا حیران کنیست 
  • نفس چون مبدل شود این تیغ تن  ** باشد اندر دست صنع ذوالمنن 
  • آن یکی مردیست قوتش جمله درد  ** این دگر مردی میان‌تی هم‌چو گرد  3830
  • صفت کردن مرد غماز و نمودن صورت کنیزک مصور در کاغذ و عاشق شدن خلیفه‌ی مصر بر آن صورت و فرستادن خلیفه امیری را با سپاه گران بدر موصل و قتل و ویرانی بسیار کردن بهر این غرض 
  • مر خلیفه‌ی مصر را غماز گفت  ** که شه موصل به حوری گشت جفت 
  • یک کنیزک دارد او اندر کنار  ** که به عالم نیست مانندش نگار 
  • در بیان ناید که حسنش بی‌حدست  ** نقش او اینست که اندر کاغذست 
  • نقش در کاغذ چو دید آن کیقباد  ** خیره گشت و جام از دستش فتاد 
  • پهلوانی را فرستاد آن زمان  ** سوی موصل با سپاه بس گران  3835
  • که اگر ندهد به تو آن ماه را  ** برکن از بن آن در و درگاه را 
  • ور دهد ترکش کن و مه را بیار  ** تا کشم من بر زمین مه در کنار