English    Türkçe    فارسی   

5
3887-3896

  • زد به شمشیر و سرش را بر شکافت  ** زود سوی خیمه‌ی مه‌رو شتافت 
  • چونک خود را او بدان حوری نمود  ** مردی او هم‌چنین بر پای بود 
  • با چنان شیری به چالش گشت جفت  ** مردی او مانده بر پای و نخفت 
  • آن بت شیرین‌لقای ماه‌رو  ** در عجب در ماند از مردی او  3890
  • جفت شد با او به شهوت آن زمان  ** متحد گشتند حالی آن دو جان 
  • ز اتصال این دو جان با همدگر  ** می‌رسد از غیبشان جانی دگر 
  • رو نماید از طریق زادنی  ** گر نباشد از علوقش ره‌زنی 
  • هر کجا دو کس به مهری یا به کین  ** جمع آید ثالثی زاید یقین 
  • لیک اندر غیب زاید آن صور  ** چون روی آن سو ببینی در نظر  3895
  • آن نتایج از قرانات تو زاد  ** هین مگرد از هر قرینی زود شاد