English    Türkçe    فارسی   

5
3910-3919

  • ز آفتاب ار کرد خفاش احتجاب  ** نیست محجوب از خیال آفتاب  3910
  • خوف او را خود خیالش می‌دهد  ** آن خیالش سوی ظلمت می‌کشد 
  • آن خیال نور می‌ترساندش  ** بر شب ظلمات می‌چفساندش 
  • از خیال دشمن و تصویر اوست  ** که تو بر چفسیده‌ای بر یار و دوست 
  • موسیا کشفت لمع بر که فراشت  ** آن مخیل تاب تحقیقت نداشت 
  • هین مشو غره بدانک قابلی  ** مر خیالش را و زین ره واصلی  3915
  • از خیال حرب نهراسید کس  ** لا شجاعه قبل حرب این دان و بس 
  • بر خیال حرب خیز اندر فکر  ** می‌کند چون رستمان صد کر و فر 
  • نقش رستم که آن به حمامی بود  ** قرن حمله فکر هر خامی بود 
  • این خیال سمع چون مبصر شود  ** حیز چه بود رستمی مضطر شود