English    Türkçe    فارسی   

5
3934-3943

  • مر عصا را چشم موسی چوب دید  ** چشم غیبی افعی و آشوب دید 
  • چشم سر با چشم سر در جنگ بود  ** غالب آمد چشم سر حجت نمود  3935
  • چشم موسی دست خود را دست دید  ** پیش چشم غیب نوری بد پدید 
  • این سخن پایان ندارد در کمال  ** پیش هر محروم باشد چون خیال 
  • چون حقیقت پیش او فرج و گلوست  ** کم بیان کن پیش او اسرار دوست 
  • پیش ما فرج و گلو باشد خیال  ** لاجرم هر دم نماید جان جمال 
  • هر که را فرج و گلو آیین و خوست  ** آن لکم دین ولی دین بهر اوست  3940
  • با چنان انکار کوته کن سخن  ** احمدا کم گوی با گبر کهن 
  • آمدن خلیفه نزد آن خوب‌روی برای جماع 
  • آن خلیفه کرد رای اجتماع  ** سوی آن زن رفت از بهر جماع 
  • ذکر او کرد و ذکر بر پای کرد  ** قصد خفت و خیز مهرافزای کرد