English    Türkçe    فارسی   

5
4068-4077

  • دید کو سابق زراعت کرد ماش  ** او همی‌داند چه خواهد بود چاش 
  • عارفست و باز رست از خوف و بیم  ** های هو را کرد تیغ حق دو نیم 
  • بود او را بیم و اومید از خدا  ** خوف فانی شد عیان گشت آن رجا  4070
  • چون شکست او گوهر خاص آن زمان  ** زان امیران خاست صد بانگ و فغان 
  • کین چه بی‌باکیست والله کافرست  ** هر که این پر نور گوهر را شکست 
  • وآن جماعت جمله از جهل و عما  ** در شکسته در امر شاه را 
  • قیمتی گوهر نتیجه‌ی مهر و ود  ** بر چنان خاطر چرا پوشیده شد 
  • تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را 
  • گفت ایاز ای مهتران نامور  ** امر شه بهتر به قیمت یا گهر  4075
  • امر سلطان به بود پیش شما  ** یا که این نیکو گهر بهر خدا 
  • ای نظرتان بر گهر بر شاه نه  ** قبله‌تان غولست و جاده‌ی راه نه