English    Türkçe    فارسی   

5
4105-4114

  • هم‌چو مستی کو جنایتها کند  ** گوید او معذور بودم من ز خود  4105
  • گویدش لیکن سبب ای زشتکار  ** از تو بد در رفتن آن اختیار 
  • بی‌خودی نامد بخود تش خواندی  ** اختیارت خود نشد تش راندی 
  • گر رسیدی مستی بی‌جهد تو  ** حفظ کردی ساقی جان عهد تو 
  • پشت‌دارت بودی او و عذرخواه  ** من غلام زلت مست اله 
  • عفوهای جمله عالم ذره‌ای  ** عکس عفوت ای ز تو هر بهره‌ای  4110
  • عفوها گفته ثنای عفو تو  ** نیست کفوش ایها الناس اتقوا 
  • جانشان بخش و ز خودشان هم مران  ** کام شیرین تو اند ای کامران 
  • رحم کن بر وی که روی تو بدید  ** فرقت تلخ تو چون خواهد کشید 
  • از فراق و هجر می‌گویی سخن  ** هر چه خواهی کن ولیکن این مکن