English    Türkçe    فارسی   

5
474-483

  • زور را بگذار و زاری را بگیر  ** رحم سوی زاری آید ای فقیر 
  • زاری مضطر تشنه معنویست  ** زاری سرد دروغ آن غویست  475
  • گریه‌ی اخوان یوسف حیلتست  ** که درونشان پر ز رشک و علتست 
  • حکایت آن اعرابی کی سگ او از گرسنگی می‌مرد و انبان او پر نان و بر سگ نوحه می‌کرد و شعر می‌گفت و می‌گریست و سر و رو می‌زد و دریغش می‌آمد لقمه‌ای از انبان به سگ دادن 
  • آن سگی می‌مرد و گریان آن عرب  ** اشک می‌بارید و می‌گفت ای کرب 
  • سایلی بگذشت و گفت این گریه چیست  ** نوحه و زاری تو از بهر کیست 
  • گفت در ملکم سگی بد نیک‌خو  ** نک همی‌میرد میان راه او 
  • روز صیادم بد و شب پاسبان  ** تیزچشم و صیدگیر و دزدران  480
  • گفت رنجش چیست زخمی خورده است  ** گفت جوع الکلب زارش کرده است 
  • گفت صبری کن برین رنج و حرض  ** صابران را فضل حق بخشد عوض 
  • بعد از آن گفتش کای سالار حر  ** چیست اندر دستت این انبان پر