English    Türkçe    فارسی   

5
69-78

  • تو بخشم شه زنی آن تیغ را  ** ورنه بر اخوان چه خشم آید ترا 
  • بر برادر بی‌گناهی می‌زنی  ** عکس خشم شاه گرز ده‌منی  70
  • شه یکی جانست و لشکر پر ازو  ** روح چون آبست واین اجسام جو 
  • آب روح شاه اگر شیرین بود  ** جمله جوها پر ز آب خوش شود 
  • که رعیت دین شه دارند و بس  ** این چنین فرمود سلطان عبس 
  • هر یکی یاری یکی مهمان گزید  ** در میان یک زفت بود و بی‌ندید 
  • جشم ضخمی داشت کس او را نبرد  ** ماند در مسجد چو اندر جام درد  75
  • مصطفی بردش چو وا ماند از همه  ** هفت بز بد شیرده اندر رمه 
  • که مقیم خانه بودندی بزان  ** بهر دوشیدن برای وقت خوان 
  • نان و آش و شیر آن هر هفت بز  ** خورد آن بوقحط عوج ابن غز