English    Türkçe    فارسی   

5
739-748

  • چونک دست خود به دست او نهی  ** پس ز دست آکلان بیرون جهی 
  • دست تو از اهل آن بیعت شود  ** که یدالله فوق ایدیهم بود  740
  • چون بدادی دست خود در دست پیر  ** پیر حکمت که علیمست و خطیر 
  • کو نبی وقت خویشست ای مرید  ** تا ازو نور نبی آید پدید 
  • در حدیبیه شدی حاضر بدین  ** وآن صحابه‌ی بیعتی را هم‌قرین 
  • پس ز ده یار مبشر آمدی  ** هم‌چو زر ده‌دهی خالص شدی 
  • تا معیت راست آید زانک مرد  ** با کسی جفتست کو را دوست کرد  745
  • این جهان و آن جهان با او بود  ** وین حدیث احمد خوش‌خو بود 
  • گفت المرء مع محبوبه  ** لا یفک القلب من مطلوبه 
  • هر کجا دامست و دانه کم نشین  ** رو زبون‌گیرا زبون‌گیران ببین