English    Türkçe    فارسی   

6
1054-1063

  • هم‌چو گور کافران پر دود و نار  ** وز برون بر بسته صد نقش و نگار 
  • هم‌چو مال ظالمان بیرون جمال  ** وز درونش خون مظلوم و وبال  1055
  • چون منافق از برون صوم و صلات  ** وز درون خاک سیاه بی‌نبات 
  • هم‌چو ابری خالیی پر قر و قر  ** نه درو نفع زمین نه قوت بر 
  • هم‌چو وعده‌ی مکر و گفتار دروغ  ** آخرش رسوا و اول با فروغ 
  • بعد از آن بگرفت او دست بلال  ** آن ز زخم ضرس محنت چون خلال 
  • شد خلالی در دهانی راه یافت  ** جانب شیرین‌زبانی می‌شتافت  1060
  • چون بدید آن خسته روی مصطفی  ** خر مغشیا فتاد او بر قفا 
  • تا بدیری بی‌خود و بی‌خویش ماند  ** چون به خویش آمد ز شادی اشک راند 
  • مصطفی‌اش در کنار خود کشید  ** کس چه داند بخششی کو را رسید