English    Türkçe    فارسی   

6
1099-1108

  • زیر لب می‌گفتی از بیم عدو  ** کوری او بر مناره رو بگو 
  • می‌دمد در گوش هر غمگین بشیر  ** خیز ای مدبر ره اقبال گیر  1100
  • ای درین حبس و درین گند و شپش  ** هین که تا کس نشنود رستی خمش 
  • چون کنی خامش کنون ای یار من  ** کز بن هر مو بر آمد طبل‌زن 
  • آن‌چنان کر شد عدو رشک‌خو  ** گوید این چندین دهل را بانگ کو 
  • می‌زند بر روش ریحان که طریست  ** او ز کوری گوید این آسیب چیست 
  • می‌شکنجد حور دستش می‌کشد  ** کور حیران کز چه دردم می‌کند  1105
  • این کشاکش چیست بر دست و تنم  ** خفته‌ام بگذار تا خوابی کنم 
  • آنک در خوابش همی‌جویی ویست  ** چشم بگشا کان مه نیکو پیست 
  • زان بلاها بر عزیزان بیش بود  ** کان تجمش یار با خوبان فزود