English    Türkçe    فارسی   

6
1133-1142

  • بانگ آمد نه بینداز از برون  ** وانگهانی اندر آ تو اندرون 
  • هم برون افکن هر آنچ افکندنیست  ** در میا با آن کای ن مجلس سنیست 
  • بد هلال استاددل جان‌روشنی  ** سایس و بنده‌ی امیری مومنی  1135
  • سایسی کردی در آخر آن غلام  ** لیک سلطان سلاطین بنده نام 
  • آن امیر از حال بنده بی‌خبر  ** که نبودش جز بلیسانه نظر 
  • آب و گل می‌دید و در وی گنج نه  ** پنج و شش می‌دید و اصل پنج نه 
  • رنگ طین پیدا و نور دین نهان  ** هر پیمبر این چنین بد در جهان 
  • آن مناره دید و در وی مرغ نی  ** بر مناره شاه‌بازی پر فنی  1140
  • وان دوم می‌دید مرغی پرزنی  ** لیک موی اندر دهان مرغ نی 
  • وانک او ینظر به نور الله بود  ** هم ز مرغ و هم ز مو آگاه بود