English    Türkçe    فارسی   

6
1138-1147

  • آب و گل می‌دید و در وی گنج نه  ** پنج و شش می‌دید و اصل پنج نه 
  • رنگ طین پیدا و نور دین نهان  ** هر پیمبر این چنین بد در جهان 
  • آن مناره دید و در وی مرغ نی  ** بر مناره شاه‌بازی پر فنی  1140
  • وان دوم می‌دید مرغی پرزنی  ** لیک موی اندر دهان مرغ نی 
  • وانک او ینظر به نور الله بود  ** هم ز مرغ و هم ز مو آگاه بود 
  • گفت آخر چشم سوی موی نه  ** تا نبینی مو بنگشاید گره 
  • آن یکی گل دید نقشین دو وحل  ** وآن دگر گل دید پر علم و عمل 
  • تن مناره علم و طاعت هم‌چو مرغ  ** خواه سیصد مرغ‌گیر و یا دو مرغ  1145
  • مرد اوسط مرغ‌بینست او و بس  ** غیر مرغی می‌نبیند پیش و پس 
  • موی آن نور نیست پنهان آن مرغ  ** هیچ عاریت نباشد کار او